زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها در شهادت محمد و عون
شاعر : مرضیه عاطفی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : غزل
با تو خورشید شدم، بیتو شبِ تار شدم غــمِ تـنهـایی تـو دیــدم و بــیـمـار شـدم
سایه رویِ سـرم! زیـنبِ تو آشـفـتـه ست یار کـم داری و از دلهـره سـرشار شدم
پیش من بغض خودت را به گلویت نسپار جانِ من حرف بزن! از غم تو زار شدم
نـگـرانـم شـدهای! دل نـگــرانـت شـدهام عاشقت هستم و عمریست وفادار شدم
گـریه میکردم از اوّل که فـدایت بـشوم دل به من دادی و یک عمر بدهکار شدم
مادر از غربتِ امروزِ تو آنقدر گریست که به والله به عـشـقِ تو پـسـردار شـدم
نذر تو خون گـلـویِ پـسر من! بپـذیر… سجده کردم که به این رتبه سزاوار شدم!
|